بررسی قسمت 3 فرار از زندان

"مرد آدامسی ، مرد تیک تاکی!"




نقد و بررسی قسمت 3 :

خب قسمت سوم هم پخش شد و کمی از ابهامات رو برطرف کرد و مثل همیشه مشکلات بیشتری سر راه قهرمانان سریالمون گذاشت!

واقعا خیلی عجیبه ، انقدر پیوستگی داستانی ؛ انگار نه انگار که 8 سال از پخش سریال گذشته ، همه چیز به سبک همون فرار از زندان قدیمه خودمونه ؛ بازی ها ، داستان ، فیلمبرداری ، تدوین و کارگردانی همگی یک فرم دارند و انگار که اصلا وقفه ای وجود نداشته و سریال پیوسته در این چند سال در حال پخش بوده!

سریال در این قسمت مایکل همیشگی و قدیمی خودمون رو نشون میده ؛ مایکلی که در قسمت اول حضور کمی داشت و در قسمت دوم حضور بسیار موثر و مرموز و شخصیتی با ویژگی هایی به ظاهر جدید رو نشون داد اما در این قسمت با مایکل همیشگی طرف بودیم!

همون مایکلی که به دوستاش وفاداره و آدم بدای داستان رو بعد از بر طرف شدن منافعش میپیچونه! داستان دقیقا مثل سابق پیش رفت ولی با سرعت بسیار بیشتر که به علت محدودیت قسمت های سریاله ، در فصل های قبلی فرار کردن از زندان معمولا در اواسط فصل به شکست منجر میشد و چالش های بزرگتری ایجاد میشد و در پایان فصل فرار رخ میداد اما در این فصل از سریال همین آغاز داستان فرار شروع شده بود و در این قسمت طبق معمول به در بسته برخورد کرد!



این قسمت پر بود از اتفافات منحصر به فرد فرار از زندان ! همان اتفاقات بی منظق و دلیل که دل از هواداران برده ! مایکل با تتو های بدنش آیه های سوره یوسف را  کد میکنه و از طریق موشک کاغذی پیامش رو منتقل میکنه!

البته سریال از یکی از راز هاش هم پرده برداشت و اون هم مرد آدامسی بود! نحوه ارتباط گرفتن مایکل با خارج از زندان از طریق بچه ها معلوم شده بود اما کی حتی فکرش رو هم میکرد که داستان اینجوری باشه؟!! مرد آدامسی؟! همین نکات خنده دار بعضا باعث جذابیت سریال شدن!

این قسمت باز هم تی بگ رو دیدیم اما تی بگ مثل قسمت اول شخصیت همیشگیش رو نداشت در کل دو قسمت اخیر بیشتر روی مایکل متمرکز شده و سایر کاراکتر ها در حاشیه قرار گرفتن ؛ شاید اگه بیشتر روی تی بگ و رفتار هاش زوم میشد و به نحوی پای یاران قدیمی مثل سوکره به داستان باز میشد جذابیت قصه چند برابر میشد ؛ امیدوارم در قسمت های باقی مونده این طور شه!

در این قسمت کمی از پیشینه داستانی کنیل اوتیس و علت زندانی شدن مایکل هم فاش شد ؛ داستان کنیل اوتیس شدن مایکل اسکفیلد هنوز کاملا باز نشده اما ظاهرا همه چیز به خاطر سارا بوده! و البته فراری دادن رمل توسط مایکل هم دلیل اصلی کنیل اوتیس شدن مایکل بوده اما ماجرای خیانتی که به او شده و ماجرای دست مصنوعی تی بگ و اینکه شخصیت کلرمن کجای قصه قرار دارند و نقششون چیه هنوز در هاله ای از ابهامه که کم کم سریال با پیشروی داستانش راز هاش رو فاش میکنه

البته امیدوارم این اتفاق زودتر بیفته چون خیلی دوست دارم که بدونم که مایکل از اون اتفاقی که براش افتاد به چه نحوی قسر در رفته  و چرا اوتیس شده و با سازمان سیا همکاری میکنه و نقش سارا این وسط چیه ؛ و البته قطعا برگ برنده سریال این ها نباید باشند همونطوری که در قسمت اول گفتم امیدوارم بودم که سریال دوباره پای سازمان های بزرگ رو به داستان باز نکنه و بیشتر روی "فرار از زندان" کار کنه ، دقیقا مثل قسمت قبل که بسیار خوب و جذاب بود



البته در پایان قسمت و شکست پروژه فرار ما با مایکل همیشگی رو به رو شدیم ، مایکلی که علی الظاهر خسته و ناامید شده و اشک میریزه ؛ البته همه ما میدونیم این هم بازی زرگری بیشتر نیست که یا داستانی پیچیده ای پشتشه و یا اینکه سریال خواسته واقعا ما باور کنیم که مایکل بریده و داغون شده که اگه این طور باشه خیلی ضعیف در این زمینه عمل کرده چون مایکلی که ما میشناسیم خستگی ناپذیره ، این رو طی 81 قسمت گذشته خود سازندگان به ما ثابت کردند و حالا با یک اشک تمساح و ویدئو 1 دقیقه ای نباید انتظار داشته باشند که دیدگاه ما به شخصیت مایکل عوض شه!

این قسمت باز هم دیوونه بازی های لینکلن رو چاشنی کارش کرده بود و خیلی هم خوب این کار رو کرده بود و داستان لینکلن و شیبا داره به جاهای قشنگ تری میرسه ؛ البته از فصول قبلی ما رابطه لینکلن و سوفیا رو یادمونه که ظاهرا خیلی هم خوب بود اما در این فصل خبری از خانواده لینکلن نیست اصلا ! انگار که سریال در این فصل میخواد داستان این شخصیت رو متفاوت تر از گذشته رقم بزنه که البته اگر خوب اینکار رو بکنه ما هم ازش استقبال میکنیم ، و تا به اینجای کار هم موفق عمل کرده!



حرف آخر :

این قسمت از فرار از زندان هیجان 2 قسمت گذشته رو نداشت اما داستان رو تا جاهای جالبی پیش برد ، کمی از ابهامات رو حل کرد و کمی هم به سوالات ما اضافه کرد!

داستان از شخصیت اوتیس پرده برداری و مارو با مایکل همیشگی رو به رو کرد.

البته این قسمت دشمن تراشی هم برای مایکلمون کرد ، چه از رمل و چه از اون آقای صلیب دار که احتمالا به خون مایکل به خاطر خون داداشش تشنه است! پس در قسمت های بعدی باید منتظر بد من هایی باشیم که میخوان قهرمان داستان رو از هدفش دور کنند و البته مثل روز روشنه که همه یا باهاش همراه میشن یا در پایان به نحوی حذف میشن!

در کل این قسمت مقدمه چینی برای طوفان قسمت های بعدی بود!


نمره : 75 از 100