نقد و بررسی قسمت آخر فصل 5 فرار از زندان
" نسیم صبح گاهی ... "
نقد و بررسی :
بلاخره قسمت آخر فصل 5 پخش شد و پرونده فرار از زندان هم بسته شد ، شاید اینبار برای همیشه ! هرچه فصل های قبلی قوی بودند و در پایان انتظار ها برای فصل بعد شدید بود اما این فصل در ضعف داستانی و شخصیت پردازی سنگ تمام گذاشت و آب سردی بر امید های تماشاگران ریخت . پایان های سریال رو در فصل های 1 و 2 و 3 به خاطر بیاورید که چقدر جذاب و گیرا بودند و پتانسیل این رو داشتند تا داستان در فصل های بعدی ادامه پیدا کنه اما این فصل چطور؟؟ این فصل به جز 2 قسمت تقریبا هیچ بویی از فرار از زندان سابق نداشت ، سازندگان انگار مثل سریال های مناسبتی ایرانی که برای آماده شدن پخش در رمضان و نوروز سر هم بندی میشن تحت فشار بودن و تا جایی که میشد داستان رو سر هم بندی کردند ! واقعا تعجب میکنم از این 6 سال وقفه ، این همه وقفه افتاد خب چند ماه دیر تر سریال رو عرضه میکردند و به جایش روی سناریو پر از ضعف و باگش کار میکردند ! آخه چه عجله ای بود بعد از 6 سال مایکل رو از گور برگردونن و گند بزنن به شخصیتش؟! واقعا چرا؟!؟!
این فصل پر بود از ضعف های شخصیتی و داستانی ، سازندگان به طرز شگفت آوری هر چه که بود رو خراب کردند ! واقعا دلم میسوزه وقتی که میبینم شبکه ای مثل نت فلیکیس که تازه تاسیسه شاهکار هایی مثل "13 دلیل که چرا" و "چیز های عجیب تر" و ... رو پخش میکنن که وقتی میبینیم شگفت زده میشیم از این همه نبوغ و نوآوری و دقت و پیوستگی و هیجان و شبکه های بزرگی مثل HBO با شاهکار هایی مثل "بازی تاج تخت " و " وست ورلد" وارد گود رقابت میشن و در همین حین شبکه فاکس میاد شاهکار خودش فرار از زندان رو تا این سطح پائین میکشه!
فقط اینو بگم که سریال فرار از زندان 2008 با اختلاف زیاد از فرار از زندان 2017 جلوتر و بهتر بود !
این فصل پر بود از ضعف های شخصیتی ، فرناندو سوکره جذاب رو از فصول قبل به خاطر بیارید و کاری که در این فصل باهاش کردند رو ببینید ! کل نقش سوکره در این فصل چیزی در حدود 15 دقیقه بود ! تی بگ دوست داشتنی هم که از آغاز فصل تا همین پایان معلوم نشد به کدامین دلیل انقدر تغییر شخصیت داده و تبدیل به یک شخصیت متنبه و توبه کار شده بود و در پایان این جوری داستانش تموم شد و دوباره مثل همیشه برگشت به سلولش تو فاکس ریور ! و جالب تر از همه اینکه جیکوب هم سر از همون اتاق در آورد !!
مابقی شخصیت ها هم که اصلا اشاره ای بهشون نشده بود ، شخصیت سینوت که معلوم نشد چی شد ، انگار که برگشت سر نماز و روزه تو مسجد ؛ سوکره هم که اصلا چیزی ازش نشون داده نشد ! شخصیت "جا" هم که ظاهرا در دل کویر جا خوش کرده ! اما مهم تر از همه شخصیت و کاراکتر "ویپ" بود که انقدر مزخرف و بی جهت کشته شد ، ظاهرا سازندگان بعد از دیدن سریال بازی تاج و تخت که در هر فصل چند نفر از شخصیت های اصلی داستان رو میکشه خواستن تقلید کنن و اونها هم به کشتن شخصیت ها روی بیاورن اما نتیجه کار یک چیز مزخرف و بی معنی شده ! اون از کشته شدن ابورمل و سید اینم از ویپ ، تقریبا تمام شخصیت هایی که در این فصل به داستان اضافه شدن در پایان حذف شدن ! به همین دلیله که میگم این فصل مثل آب یخی بود بر پیکر هواداران سریال ! در واقع هیچ رخداد خاص و ویژه ای نیفتاد و همه چیز به عقب برگردونده شد!
قسمت آخر هم پر بود از اتفاقات بی منطق که از همه اش میگذریم اما از یکسری چیز های نمیشه گذشت ! اینکه در پایان قسمت قبل جوری صحنه سازی شد که انگار گلوله به مایکل برخورد کرده (که البته معلوم بود مایکل اتفاقی براش نمیفته ) اما اینکه در قسمت قبل به محض حضور شخصیت امیلی گلوله شلیک شد و خون روی شیشه ریخته شد اما در این قسمت بین شلیک گلوله و حضور شخصیت امیلی نزدیک 5 دقیقه دیالوگ اضافه شده بود و اصلا صحنه هفته قبل به کلی زیر سوال برده شد!
و جالب تر اینکه لینکولن هم که هیچ اتفاق خاصی براش نیفتاد و به راحتی از بیمارستان جیم زد و رفت سراغ پسر آبروزی و حقش رو کف دستش گذاشت !
کلا سازندگان مخاطبانشون رو در حد بچه هایی کوچکی فرض کردن که دارن فیلم های ابرقهرمانی میبینن و فقط منتظرن که قهرمان داستان به هر نحوی داستانش رو پیش ببره !
حرف آخر :
ای کاش سازندگان وقت بیشتری میگذاشتند و یک فصل بی نقص و پر هیجان تحویل ما میدادند نه یک فصل پر از نواقص داستانی و شخصیت پردازی های ضعیف و کاراکتر های بی خاصیت !
ای کاش سریال فقط محدود به فرار از زندان اوگیجیا در یمن میشد و هیچ وقت پای سریال به خارج از یمن و داستان پوزایدون باز نیمشد ! یا حداقل ماجرای پوزایدون رو میگذاشتند برای یک فصل مجزای دیگر !
ای کاش این فصل روی شخصیت های تی بگ و سوکره و یاران قدیمی بیشتر وقت میگذاشت و انقدر سطحی از کنارشون عبور نمیکرد ...
ای کاش انقدر برای نتیجه گیری عجله نمیکردند و کمی بیشتر روی شخصیت ها وقت میگذاشتند !
ای کاش کمی سریال منطقی تر بود و پشت اتفاقات و رخداد های مختلف سریال حداقل کمی منطق وجود داشت ؛ ما با این بی منطقی آشنا بودیم علی الخصوص در فصل چهارم سریال اما در ازای این بی منطقی یک سریال پر هیجان و جذاب رو تحویل میگرفتیم اما در این فصل فقط حوادث بی منطق همینجوری پشت سر هم رخ میدادند و هیجانی هم در کار نبود!
ای کاش و ای کاش و ای کاش های بسیار دیگر که به نتیجه ای ختم نشدند ...
در پایان به دیالوگ آغازین سریال از زبان سارا اشاره میکنم که گفت وقتی یک طوفان بر میگرده معلوم نیست چه چیزی درموردش تغییر کرده ، خب معلوم شد که چه چیزی تغییر کرده ! همه چیزش تغییر کرده ! به طوری که دیگه اصلا طوفان نیست و تبدیل به نسیم صبح گاهی شده ...
نمره این قسمت : 60 از 100
نمره کل فصل : 50 از 100
بابا دانا فهمیدیم خیلی میفهمی💩💩💩💩